دانلود کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم بک سهی (PDF)
دانلود کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم بک سهی (PDF) با بهترین کیفیت توسط سایت جزوه یک گردآوری شده است.pdf کتاب میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم چه نامی به او بدهیم؟ – افسرده؟ او همواره احساس پستی، اضطراب، شک و تردید بیپایان به خود میکند، اما نسبت به دیگران نیز به شدت قضاوتگر است. او احساسات خود را به خوبی در محل کار و با دوستان پنهان میکند. تلاشهایش خسته کننده است و او را از برقراری روابط عمیق باز میدارد.
این نمیتواند عادی باشد. اما اگر او تا این حد ناامید است، چرا همیشه میتواند به غذای خیابانی مورد علاقهاش، کیک برنجی تند و تیز تتئوکبوکی، تمایل پیدا کند؟ آیا زندگی فقط همین است؟ با ضبط دیالوگ های خود با روانپزشکش در یک دوره ۱۲ هفتهای، بک شروع به تفکیک حلقه های بازخورد، واکنش های تند و رفتارهای مضر میکند که او را در چرخهای از خودآزاری محبوس نگه میدارد. سایت جزوه یک شما را به خواندن ادامه این مطلب دعوت می کند.
فهرست مطالب کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم :
- مقدمه
- کمی افسرده
- آیا مبتلا به مرض دروغگویی هستم؟
- تحت بازبینی مداوم هستم
- و …
- یادداشت روانپزشک: از طرف یک فرد ناکامل به فرد ناکامل دیگر
کتاب “میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم” اثر بک سهی، رمانی کره ای است که به فارسی نیز ترجمه شده است. این کتاب شرح خاطرات روزانه ی نویسنده، بک سهی، در طی مبارزه اش با افسردگی است.
موضوع: این کتاب داستان دختری به نام کیونگ را دنبال می کند که با افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم می کند. او در زندگی اش احساس پوچی و بی هدفی می کند و به دنبال راهی برای فرار از این احساسات است.
کیونگ پناهگاه خود را در غذا، به خصوص دوکبوکی، یک غذای کره ای تند و خوشمزه، پیدا می کند. خوردن دوکبوکی به او احساس شادی و رضایت موقتی می دهد،
سهی در این کتاب با لحنی طنز و صادقانه به شرح تجربیات خود از جمله افکار پوچ و خودویرانگر، تنهایی، اضطراب و روابط می پردازد.
در کنار این ها، او به لذت های ساده ی زندگی مانند خوردن دوکبوکی (یک غذای خیابانی کره ای) نیز اشاره می کند که به او در تحمل سختی ها کمک می کنند.
“میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم” کتابی صادقانه و تکان دهنده است که به خواننده کمک می کند تا افسردگی را از دریچه ای متفاوت ببیند و با آن همدلی کند.
این کتاب همچنین به کسانی که با افسردگی دست و پنجه نرم می کنند، امید می دهد که می توان با این بیماری کنار آمد و از زندگی لذت برد.
کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم، مناسب چه افرادی است؟
• کسانی که با افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم میکنند: شخصیت اصلی کتاب، با افکار و احساسات منفی دست و پنجه نرم می کند و خوانندگان میتوانند با تجربیات او همذات پنداری کنند و احساس تنهایی کمتری داشته باشند.
• جوانان: این کتاب به طور خاص به چالش های جوانان در کره جنوبی می پردازد، اما مضامین جهانی آن مانند فشارهای تحصیلی، مشکلات روابط و جستجوی معنا، می تواند با خوانندگان جوان در سراسر جهان طنین انداز شود.
• علاقه مندان به ادبیات کره ای: این کتاب نمونه ای از ادبیات معاصر کره ای است و به خوانندگان آشنایی به فرهنگ و جامعه کره می دهد.
• کسانی که به دنبال کتابی صمیمی و صادقانه هستند: لحن کتاب صمیمی و صادقانه است و خوانندگان را به درون ذهن شخصیت اصلی می برد. نقد و بررسی کتاب “می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم”
• نقاط قوت: “می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم” به موضوعات مهمی مانند سلامت روان، افسردگی و اضطراب با لحنی طنز می پردازد. بک سهی تجربیات کیونگ را به شکلی واقعی و ملموس به تصویر می کشد و خواننده را به درک عمیق تری از چالش های روبرو شدن با مشکلات سلامت روان سوق می دهد. این کتاب همچنین از نظر بصری جذاب است و نقاشی های آن به خوبی احساسات و تجربیات کیونگ را منتقل می کنند.
• نقاط ضعف: لحن طنز و گاه غم انگیز کتاب ممکن است برای برخی از خوانندگان خوش آیند نباشد. همچنین، برخی از منتقدان معتقدند که راه حل نهایی کتاب برای مشکلات کیونگ قابل قبول نیست.
در مجموع: “می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم” یک رمان گرافیکی خلاقانه و تاثیرگذار است که به موضوعات مهمی مانند سلامت روان می پردازد. این کتاب برای کسانی که به دنبال داستانی هستند که هم سرگرم کننده و هم غم انگیز باشد، توصیه می شود.
قسمت هایی از کتاب می خواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم “ در اعماق خاطرات، به دنبال سرچشمه ی خود نگریِ منفی می گشتم. گویی در میان انبوه ایمیل های قدیمی، دریچه ای به گذشته گشوده شد.
ایمیلی ده ساله، گویی مرثیه ای از زخم های کهنه بود. می گویند در برابر دردهای عمیق، به جای التیام، به فراموشی پناه می بریم. گویی من نیز در این دام گرفتار شده بودم، چرا که محتوای آن ایمیل در پرده ای از ابهام فرو رفته بود.
از بدو تولد با اگزما دست به گریبان بودم. در آن دوران، این بیماری به شیوع امروزی رایج نبود و پزشکان بارها در تشخیص آن دچار اشتباه می شدند و آن را به خارش های گذرا تقلیل می دادند. سالها رنج بی وقفه و درمان های ناکارآمد، در نهایت به تشخیص درست بیماری منجر شد.
خشکی پوست، چروک های زودرس در بازوها، پاها و دور چشمانم، همگی یادگار آن دوران دشوار بودند. گاه در مدرسه، تمسخر هم کلاسی ها زخمی عمیقتر بر دلم می نهاد: “چرا پوستت اینطوریه؟ حال آدم رو بهم می زنی!”، نیش خندها و طعنه هایی که در دوران ابتدایی، ریشه های عزت نفس من را سست می کردند.
در دوران دبیرستان، پناهگاهی در دنیای مجازی یافتم. عضویت در گروهی آنالین، دریچه ای به سوی دوستی های نو گشود.
اما غافل از آنکه، این دنیای مجازی نیز می توانست بستر زخم های عمیق تر باشد. روزی، در غیاب من، اعضای اصلی گروه که هرگز آنها را ندیده بودم، به بحثی توهین آمیز درباره ی من پرداختند.
جمالت گزنده و تحقیرآمیزشان هنوز در اعماق ذهنم نقش بسته است: “صورتش معلوم نیست، ولی هیکلش چاقه!”، “بیشتر باید خودت رو بشوری، مخصوصاً آرنجهات رو، چون سیاه و حال به هم زن شدن!” و نیش خندهای زهرآگین دیگر.
این قضاوت های بی رحمانه، تیری بر قلبم بود و غمی عمیق در وجودم ریشه دواند. آن خاطرات تلخ، از حافظه ی آگاهم رخت بربسته اند.
اما عادت همیشگی من به شستشوی مداوم آرنج ها و چک کردن بی وقفه در آینه، گویی نشان از زخمی عمیق در ناخودآگاهم دارد. همواره دغدغه ی قضاوت دیگران، ریشه در وجودم دوانده است. تردید در مورد ظاهر و عملکردم، مرا به ضبط صدای خودم و واکاوی لحن و بیانم کشانده است. وحشت از تمسخر در لحظات رنج، کابوسی است که همواره مرا آزار می دهد.
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.